آخرین مطالب
پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان به سوی یگانگی مکانی برای مشاهده دوردست نزدیک بر سر من چه میآید و کار من به کجا خواهد کشید؟ انسانها نسبت به این سوال، سه دستهاند: یک دسته همواره در مورد امور روزمره دنیائی خود این سوال را میپرسند و بر اساس جواب آن برنامهریزی میکنند. به گونهای گام بر میدارند که بیشترین منفعت و کمترین ضرر را در زندگی این جهانی ببرند. دسته دوم کسانی هستند که نفع و ضرر آخرتی را هم به مجموعه نفع و ضررهای خود میافزایند و تلاش میکنند حداکثر نفع دنیایی و آخرتی را ببرند و کمترین ضرر را متحمل شوند. وضع این افراد بسیار پیچیدهتر از وضع دسته نخست است و برخی از ایشان، خسر الدنیا و الاخره خواهند شد. دسته سوم که تعداد بسیار اندکی از کل جمعیت جهان را شامل میشود کسانی هستند که اصلا این سوال را به این صورت از خود نمیپرسند. بلکه همواره با خود می گویند: مهم نیست بر سر من چه میآید. مهم آن است که بر سر جامعه بشری چه میآید. در نزد ایشان نفع و ضرر شخصی معنای خود را از دست داده است. از سود و زیان فارغ شدهاند. رسالت خود را این میدانند که در حد توان خود، به حرکت کل جامعه بشری به سوی کمال، کمک برسانند. مولوی چه زیبا گفته است در وصف ایشان که: هین بیخ مرگ برکن زیرا که نفخ صوری گردن بزن خزان را چون نوبهار گشتی از رستخیز ایمن چون رستخیز نقدی هم از حساب رستی چون بیشمار گشتی حضرت علی علیه السلام در جائی، وصف مردان نیک خدا را برای کمیل میگفت. در آخر سخنان خود گفت:
آه آه شوقا الی رؤیتهم. من نیز در این مقال و در این دنیای به شدت تهی از مردان نیک خدا، می نالم که: آه آه که چه مشتاق دیدن ایشان هستم. |